مقالههای استادان
کمک مالی
Info:+93-783-509-900

(تکهای از درسهای امپاورمنت)
نکتهی اول:
هر کار که انجام دهیم، هر حادثهای که اتفاق بیفتد، هر مفهومی که شکل گیرد، مفهوم «زمان» را نیز با خود دارد. مدیریت زمان، بخش مهمی از موفقیتهای انسان را تشکیل میدهد.
زمان سرعتی حیرتانگیز دارد. تا چشمان خود را باز و بسته کنیم، میبینیم که ده سال و بیست سال و پنجاه سال گذشت. از عمر آدم و نوح و ابراهیم و عیسی و پیامبر اسلام هزاران سال فاصله گرفته ایم. حکایت دهها سال زندگی اجداد و نیاکان ما تنها با یک جملهی ساده تمام میشود که میگوییم، «بودند» و «مردند». از برخیهای شان شاید یکی دو جملهی بیشتر نیز بدانیم که بگوییم «این یا آن کار را کردند».
انسان با برنامهریزی بر زمان مسلط میشود و تغییراتی را که میخواهد، تحقق میبخشد. علاوه بر آن، مدیریت زمان ما را کمک میکند تا از برخی آسیبهای رفتاری فرزندان خود مانندِ افسردهشدن، بداخلاق شدن، بدزبانشدن، بدگشت شدن، تنبلشدن به سادگی جلوگیری کنیم. با مدیریت زمان میتوانیم عقبماندگی فرزندان خود را به رشد و پیشرفت رضایتبخش تبدیل کنیم. با مدیریت زمان میتوانیم رابطههای خود را با کودکان به گونهی نظاممند و سازمانیافته به پیش بریم. میتوانیم وقت فرزندان خود را در چارچوب تقسیماوقات تنظیم کنیم و به تمام نیازهایی که دارند به صورت منظم و در زمانی معین رسیدگی کنیم: درس و استراحت و تفریح و دیدار دوستان و تماشای فیلم و مطالعهی کتاب و هر چیزی را که فکر میکنیم برای آنها به عنوان نیاز مطرح میشود، در تقسیماوقات بگنجانیم و بر تطبیق آنها نظارت کنیم.
برای درک موثریت تقسیماوقات در مدیریت زمان مثال روشنی داریم: دانشآموزان هر روز از ساعت هفت صبح تا یک بعد از ظهر در مکتب اند. مکتب وقت آنها را در چوکات تقسیماوقات مشخص با شش زنگ درسی تقسیمبندی میکند. اگر هر دانشآموز به طور متوسط از هر درس ده نکتهی جدید بیاموزد، در روز شصت نکتهی جدید میآموزد. این شصت نکته علاوه بر نکتههای دیگری است که او از همصنفی، از معلم، از فضای عمومی مکتب، از کتاب و مطالعه و تفکر مستقل خود فرا میگیرد.
دانشآموزی که در خانه تقسیماوقات نداشته باشد، میتواند استفادهی خود از زمان را میان مکتب و خانه به طور مقایسوی سنجش کند. در خانه بیش از سه چهارم زمان را سپری میکند. اما گذشته از استراحتی که در بخشی از این زمان سپری میشود، بقیهی زمان با دو سه کار پراکنده هدر میرود و تمام میشود. اگر دانشآموز همین زمان را با تقسیماوقات معین برای رسیدگی به نیازمندیهای مختلفی که دارد، اختصاص دهد، همهی زمان را به زمانی مفید تبدیل میکند.
نکتهی دوم:
جرأت فکر کردن یکی از مهمترین ضرورتهای انسان در راستای درک قدرت امپاورمنتی است. جرأت فکر کردن، به معنای این است که فکر کردن را عملی راحت و طبیعی تلقی کنیم. مثلاً وقتی سوالی به ذهن ما رسید، راحت و بدون تکلف آن را بپرسیم: در خانه از پدر و مادر و خواهر و برادر خود بپرسیم؛ در مکتب از معلم و همصنفان خود بپرسیم و در جامعه از رهبران و زمامداران خود بپرسیم.
سوال کلید تفکر است. با سوال ذهن خود را به کار میاندازیم. توقف جریان سوال در ذهن به معنای قفل شدن ذهن است و قفل شدن ذهن به معنای توقف جوهر انسانی انسان است. از سوال هراس نداشته باشیم. سوالی که به ذهن ما میرسد، نباید با عنوان ساده و مشکل، یا مهم و غیر مهم رده بندی شوند. سوال علامت حرکت و فعالیت ذهن ماست. ذهن، درست مانند رشد انسان از کودکی تا بزرگسالی، در حال رشد مداوم است. همان گونه انسان از لحاظ فزیکی و جسمی در حال رشد است، ذهن او نیز با گذر هر لحظه رشد میکند. سوال، دقیقاً مانند ورزشی است که سیر رشد ذهنی انسان را تقویت میکند.
مکتب و درس مکتب، مسیر سوالهای ذهنی ما را معین میکند و مار را کمک میکند تا ذهن خود را با تفکر روشمند عادت دهیم. در مکتب با الفبا و اعداد و اشکالی آشنا میشویم که همه در شکل بخشیدن مسیر فعالیت ذهن ما موثر اند. جرأت فکر کردن، در واقع با تفکر روشمند حاصل میشود. تفکر روشمند ما را کمک میکند تا مانند داکتری که به راحتی مریض خود را علاج میکند یا نقاشی که با قلم مو و رنگ نقاشی میکند، فکر کنیم و حاصل فکر خود را با دیگران در میان بگذاریم.
نکتهی سوم:
«تفکر نوشتاری» عامل دیگری است که انسان را کمک میکند تا به عنوان فردی موثر و توانمند در دنیای مدرن زندگی کند. برای این کار یکی از تمرینهای موثر ایجاد «دفتر تأملهای روزانه» است. اگر روزانه حد اقل پنج نکتهی قابل تأمل در زندگی یک روزهی خود را یادداشت کنیم، در طول یک هفته ۳۵ نکته و در یک ماه ۱۵۰ نکتهی تأملانگیز را ثبت خواهیم کرد. اگر در ختم ماه، با مروری که انجام میدهیم ۱۰۰ نکتهی یادداشتشدهی خود را به عنوان مسایلی ساده و کماهمیت از رده خارج کنیم، حد اقل ۵۰ نکتهی مهم و جدی در یادداشتهای ما باقی میمانند که سزاوار تفکر و اندیشیدن اند. کسی که در یک ماه ۵۰ نکته برای تفکر و اندیشیدن داشته باشد، به خردی دست مییابد که پایه و اساس درک حکیمانه در او تلقی میشود.
معلم عزیز رویش، ۲۵ عقرب ۱۳۹۸