مقالههای استادان
کمک مالی
Info:+93-783-509-900

(تاملی بر سه تا کتاب اثر از یووال نوح هراری)
«با ادامهی پیشرفت در تکنولوژی و به خصوص در زمینهی هوش مصنوعی تا سال ۲۰۵۰ طبقهی جدید در میان مردم بهنام طبقهی بلا استفاده پدیدار خواهد شد، انسانهایی که بیکار نیستند بلکه غیرقابل استخدام هستند. مواجهه و رسیدگی به مشکلات این طبقهی اجتماعی جدید از نظر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یکی از چالشهای بزرگ بشر در آینده است». اینها گفتهی نویسنده و تاریخدان اسرائیلی به نام «یووال نوح هراری» است. او استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است. دکترای خود را از دانشگاه آکسفورد در رشتهی تاریخ گرفته و فعلاً در دانشگاه اورشلیم تاریخ جهان تدریس میکند. اما آنچه که هراری را مشهور ساخته است، این سیاههای که در بالا نقل قول کردم نیست، پسمنظر کاری او در بخش تاریخ به حیث استاد دانشگاه هم نیست؛ بل سه تا کتاب مشهور او در حوزهی تاریخ به شکل تحلیلیست.
سه کتاب «انسان خردمند»، «انسان خداگونه» و «بیست و یک درس برای قرن بیست و یک»، اثر یووال نوح هراری، کتاب هایی اند که یک سه گانه را تکمیل میکنند و به پرسشهای مفید و ارزشمند و عمیق با «نگاه» خاص نویسنده پاسخ میدهند.
کتاب «انسان خردمند» روایتی از پیدایش و تکامل انسان است که تاریخ انسان را از صد هزار سال پیش تا امروز با استفاده از شیوهی علمی بررسی میکند. «انسان خداگونه» هم دنبالهای بر «انسان خردمند» محسوب میشود و تحلیلی اجتماعی – اقتصادی و گاهی زیستشناسی از آیندهی انسانِ قرن بیستویکم به دست میدهد. کتاب «۲۱ درس برای قرن ۲۱» نیز تمرکز آن روی زمان حال و جایی که در آن زندگی میکنیم است.
به عنوان کسی که گرایش تاریخی دارم و این سه کتاب هراری را خواندم، به فکر عمیق فرو رفتم، هراری سوالات زیاد و مفیدی مطرح میکند که آدم را در چهارسوی گمراهی قرار میدهد، هراری پاسخ تهیه نمیکند، در واقع به پرسش وا میدارد تا تاملی بر وضعیت گذشته، حال و آیندهی خود داشته باشیم. کتابهای هراری از یک منظر دیگر میشود با «برخورد تمدنها» و «پایان تاریخ» و «بازگشت تاریخ» مقایسه کرد، با این تفاوت که در این سه کتاب، سه اندیشه و سه شخص حرف میزنند ولی در کتابهای هراری خالق خودش است. سه اثر نوح هراری را جنگ سرد با لحنی خنثی بین جریان «گلوبالیسم» و «ناسیونالیسم – پوپولیسم» هم میشود تفسیر کرد.
هراری تاریخ انسان را از زمان برگشت انسان باستان در «عصر سنگ» تا «قرن بیستویکم» مرور میکند. تاریخ را به چهار بخش تقسیم میکند: انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت انسانها و انقلاب علمی. بحث اصلی هراری این است که انسانهای هوشمند به این دلیل بر جهان حاکم شدهاند که تنها حیوانی اند که میتوانند در تعداد بالا با انعطاف بالایی همکاری کنند. او استدلال میکند که انسانهای ماقبل تاریخ ممکن است مرتکب یک نسلکشی عظیم شده باشند که منجر به انقراض گونههای دیگر انسان مانند «نئاندرتال»ها شدهباشد. دلیل اینکه انسانهای هوشمند میتوانند با انعطافپذیری زیادی همکاری کنند این است که میتوانند به چیزهایی که فقط در تخیلاتشان وجود دارد، مانند خدایان، ملتها، پول و حقوق بشر، باور پیدا کنند. تمام سیستمهای بزرگ همکاری مانند ادیان، ساختارهای سیاسی، شبکههای داد و ستد و موسسات قضایی در نهایت بر اساس تخیلات انسانی بنا شدهاند.
پول در یک سیستم اعتماد متقابل است؛ همچنین سیستمهای سیاسی و اقتصادی در واقع شبهمذهبی هستند و تنها تیوریهای اقتصادی یا ایدولوژیکی نیستند. انقلاب کشاورزی به عنوان یک وعدهی لوکس شروع شد، اما در واقع تلهای بود که باعث شد زندگی مردم از قبل بدتر شود. همچنین امپراتوری موفقترین نظام سیاسی در ۲۰۰۰ سال اخیر بودهاست؛ و این که پول، امپراتوری و مذاهب قدرتهایی هستند که جهان را متحد میکنند. اکنون چه چیزی در حال رویدادن است؟ بزرگترین چالشها و مهمترین انتخابهای امروز چیست؟ به چه چیزی باید توجه کنیم؟ چه چیزی باید به کودکانمان بیاموزیم؟
به پندار هراری رفتار انسان نسبت به حیوانات اهلی از بدترین جنایات بشری در طول تاریخ است، همینطور مردم امروز به میزان قابل توجهی شادتر از ادوار گذشته نیستند؛ این که انسانها در حال حاضر در روند ارتقای خود به جایگاه خدایان هستند. در واقع هراری بر این نکته تاکید می کند که دلیل برتری انسان بر سایر موجودات داشتن شعور و آگاهی بالاتر نسبت به آنها نبوده بلکه انسانها قادر به همکاری مشترک در سطوح جمعیت بالاتری می باشند و آنچه باعث چیرگی انسان بر محیط پیرامون خود شده، داشتن آگاهی بینالاذهانی بوده و الا انسان به تنهایی شاید نسبت به سایر موجودات کم توانتر بوده باشد.
در نتیجه نوع نگاه هراری به پدیدهها خاص است، این نوع خاص نگاه نویسنده به این موارد از زاویههایی جدید است و حتمن باید لابلای خطوط را خواند! این سهگانه، کتاب های خاصی اند که «فعلا» محور تمرکز قرار گرفته اند و منعکسکنندهی بعضی از برداشتها و دیدگاههای خاص سیاسی و سوء استفادهی برخی دیگر از دیدگاههای سیاسی از این جوابها را هم در بر میگیرد، پس در قضاوت نباید عجله کرد و کاملا باید «متن» را خواند.
غلامحسین رامش، ۱۶ عقرب ۱۳۹۸